لبخند_قتلگاه

ساخت وبلاگ

 

در گودی قتلگاه

با آن سر و وضع و حال

لبخند مهربانی زد...

به شمر که نشسته بود روی سینه ی حضرت

 

 خیلی مهربان لبخند زد و گفت :

به من یکم آب بده ، دعات میکنم ، خدا میبخشتت.

 

انگار از هیچکس کینه نداشت

از بس مهربان بود و راضی به رضای حق ،

سید الشهداء حسین علیه السلام

 

+ مهربان ارباب برای اینکه کینه به روح و قلب ما راه نیابد دعا کنید.

ما هم ستم دیده ایم.. 

مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم : عاشقت باشم.....
ما را در سایت مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم : عاشقت باشم.. دنبال می کنید

برچسب : لبخندقتلگاه, نویسنده : 7yeksabadsib7 بازدید : 202 تاريخ : پنجشنبه 13 مهر 1396 ساعت: 18:22