در گودی قتلگاه
با آن سر و وضع و حال
لبخند مهربانی زد...
به شمر که نشسته بود روی سینه ی حضرت
خیلی مهربان لبخند زد و گفت :
به من یکم آب بده ، دعات میکنم ، خدا میبخشتت.
انگار از هیچکس کینه نداشت
از بس مهربان بود و راضی به رضای حق ،
سید الشهداء حسین علیه السلام
+ مهربان ارباب برای اینکه کینه به روح و قلب ما راه نیابد دعا کنید.
ما هم ستم دیده ایم..
برچسب : لبخندقتلگاه, نویسنده : 7yeksabadsib7 بازدید : 202