خدایا اشک هایم را با دست پاک میکنم تا دستانم بوی تو را بگیرد..

ساخت وبلاگ

 

 

پرده اول: چهره‌ی ماندگار بندگی

۰۰۷
خدایا!
همیشه حق با توست
نه با مشتری

۰۰۹
خدایا!
تا سه می‌شمارم،
کمک کن!

۰۱۱
خدایا!
دوست دارم «تو» مرا به عنوان
چهره‌ی ماندگار انتخاب کنی
نه ستاد برگزاری مراسم چهره‌های ماندگار!
چهره‌ی ماندگار بندگی!


۰۲۰
خدایا!
کاش مثل «میتی کومان»
یک علامت مامور مخصوص حاکم بزرگ
به ما می‌دادی!

۰۲۱
خدایا!
ما می‌آییم بهشت،
حوری‌ها را فیلتر نکنی؟! 

۰۲۵
خدایا!
ما را چه به پیچاندن تو؟
تو آن‌قدر بزرگ هستی که
اگر کسی بخواهد تو را بپیچاند
کل عمرش را در پیچ می‌گذارند!

۰۳۱
خدایا!
لطفاً این آدم‌های خوبی را که هنوز خلق نکرده‌ای
در اسرع وقت خلق کن!
ممنون

۰۳۵
خدایا!
اگر دوستم داری، کمکم کن
و اگر دوستم نداری، باز هم کمکم کن!

۰۴۰
خدایا!
به من قدرتی عطا کن
که قدرتمند نشوم

۰۴۱
خدایا!
هنر یعنی
وقتی نمی‌شود
و نمی‌توانیم بگوییم «خدا را شکر»
بگوییم «خدا را شکر»…
و من هنرمندم!

۰۴۲
خدایا!
ممنونم که اسمت دواست و ذکرت شفا
استامینوفن کیلویی چند؟!

۰۴۷
خدایا!
یعنی حتی یک عکس لو رفته هم
از تو نیست
که یواشکی ببینمت؟

پرده دوم: قرن بیست و یکم و چاهی برای درد دل

۰۸۰
خدایا!
امشب چیز خاصی برای گفتن ندارم
زیر همان مناجات‌های دیشب
یک «ایضاً» بنویس!

۰۸۴
خدایا!
این همه لایک توی کیسه‌ی من ریختی
شرمنده‌ام که آن‌ها را خرج همه کرده‌ام
الّا تو

۰۹۱
خدایا!
همه‌ی لایک‌های دنیا مال تو،
هرچی دیسلایکِ تو دنیا مال من

۰۹۷
خدایا!
گلویم دارد از بغض می‌ترکد
نه این طرف‌ها آپاراتی هست
نه گلوی زاپاس دارم!
به دادم برس

۰۹۹
خدایا!
در قرن بیست و یکم
چاه از کجا گیر بیاورم
برای درد دل کردن؟

پرده سوم: تو خوب‌تر از آنی که مرا تنها بگذاری

۱۰۲
خدایا!
مرا به خاطر
همه‌ی مورچه‌هایی که کشته‌ام
ببخش

۱۰۶
خدایا!
ممنونم که فقط یکی هستی
چینی‌ها عمراً بتوانند تقلبی‌ات را بسازند

۱۰۸
خدایا!
مرا ببخش که بعضی وقت‌ها با تو
شبیه کت و شلوار پلوخوری رفتار کرده‌ام!
یعنی فقط زمانی سراغت آمد‌ه‌ام که
احتیاجت داشته‌ام

۱۱۱
خدایا!
من از اختیارهایم می‌ترسم
فردا، پس‌فردا، خودت به خاطر همه‌ی آن‌ها
یقه‌ام را می‌گیری

۱۱۶
خدایا!
من اگر بسوزم
بوی گند می‌دهم!
خود دانی، می‌خواهی بیندازی جهنم، بینداز!

۱۱۹
خدایا!
گوش‌هایم دراز شده است
کی وقت داری بیایم برایم کوتاهش کنی؟

۱۲۲
خدایا!
حیف نیست
بهشت به این قشنگی ساخته‌ای،
آن وقت به همه نشانش ندهی؟

۱۲۷
خدایا!
کاش بیمارستان‌ها
بخش کودکان سرطانی نداشت

۱۳۲
خدایا!
شش روز طول کشید
تا دنیای ما را بسازی
آن وقت ما در یک چشم بهم زدن
آن را خراب می‌کنیم!
ببخشید!

۱۳۷
خدایا!
من فقط یک «مسکن مهر» سراغ دارم
آن‌هم خانه‌ی تو است

۱۳۸
خدایا!
آسایش دو گیتی
تفسیر این سه حرف است:
۱- خدا ۲- را ۳- شکر

۱۴۳
خدایا!
تو خوب‌تر از آن هستی
که مرا تنها بگذاری

 
۱۴۷
خدایا!
توی «اِنّا لِله و اِنّا اِلیهِ راجعون»
«اِلیهِ راجعون» یعنی پیش خودت؛ درست است؟
پیش خودت که جهنم نمی‌شود! می‌شود؟

 
پرده چهارم: از خودم شرمم می‌شود

 
۰۵۵
خدایا!
اگر بخواهم بت پرستی را خداپرست کنم
می‌روم به او می‌گویم:
«خدای خوبی داری، به خدای من هم سر بزن»

۰۵۸
خدایا!
عوضم بده
نه عوضی‌ام!

۰۵۹
خدایا!
مگر من مغز ندارم؟
پس چرا مشمول فرار مغزها نمی‌شوم؟

۰۶۰
خدایا!
بیا و برای یک روز هم که شده
همه‌ی چاق‌ها را لاغر کن
تا لذت لاغر بودن را بچشند!

۰۶۵
خدایا!
تو حتی آن کسی را هم که
بالای کارت دعوت عقدش می‌نویسند:
«به نام یکتا گیتارزن عشق»
دوست داری!

۰۷۰
خدایا!
وقتی به این فکر می‌کنم که
«تو» داری مرا می‌سوزانی
چرا باید از جهنمت بدم بیاید؟

۰۷۵
خدایا!
من آدمم!
اندازه‌ی خودم به من درد بده
نه اندازه‌ی خودت!

۰۷۶
خدایا!
بردار این پارازیت‌های نفس اماره را
بگذار سیگنالت را درست بگیریم!

۱۵۶
خدایا!
من مثل آن بت‌پرست نیستم
که اگر تو را نداشته باشم
خدای سنگ و چوبی داشته باشم
من اگر تو را نداشته باشم، چیزی ندارم

۱۵۷
خدایا!
دیوار خانه‌ی مرا در بهشت
کاهگلی بساز
می‌خواهم هر روز عصر با شلنگ
به دیوار آب بپاشم
و نفس عمیق بکشم

۱۶۲
خدایا!
اشک‌هایم را با دست پاک می‌کنم
تا دستانم بوی تو را بگیرد

۱۷۰
خدایا!
خودت به کسی که دوستش دارم بگو
که من دلم نمی‌خواست خلق بشوم
و فقط و فقط برای اینکه او تنها نباشد
قبول کردم که بیایم دنیا
تا شاید دوستم داشته باشد

۱۷۵
خدایا!
دوستت دارم
حتّی توی جهنّم

۱۸۰
خدایا!
هروقت می‌خوانم «فتبارک الله»
از خودم شرمم می‌شود

۱۸۳
خدایا!
خودت که بهتر می‌دانی
ما آدم‌ها مثل دانه‌های انار هستیم
زیاد به ما فشار نیاور!

۱۸۸
خدایا!
کاش یک مُهر «شکستنی است، با احتیاط حمل شود»
روی دلم زده بودی!

۱۹۱
خدایا!
دست ما را بگیر
و ما را از اتوبان زندگی
رد کن!

۱۹۹
خدایا!
آخر زندگی من
یک «ادامه دارد» بنویس!


+ منتخب از کتاب چوپان معاصر

مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم : عاشقت باشم.....
ما را در سایت مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم : عاشقت باشم.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7yeksabadsib7 بازدید : 159 تاريخ : دوشنبه 19 خرداد 1399 ساعت: 17:36