و هو الحبیب واقعی.. : روحم را دو دستی چسبیده ام ! :)

ساخت وبلاگ

 

تجربه یا شایدم اشتباهات بهم یاد داده که
نبودنه
بعضی از دوستانم ، در بعضی شرایط
و بعضی از دوستانم ، برای همیشه
بهتره و آروم ترم میکنه.

باورش شاید سخته که این دوستان گاهی حتا جز اون دسته از دوستام بودن که باهاشون نون و نمک خوردم ، ریز و درشت مشکلاتمو گفتم ، ولی دوست نبودن. حق دوستی رو به جا نیاوردن.

یادمه از اولین سال راهیان که برگشتم
دختری که باهم نون و نمک خوردیم و باهم گاهی خیلی شاد بودیم گاهی خیلی غمگین ،
ولی از راهیان که برگشتم ، یه نگاه به خودم انداختم دیدم عنان زندگیم رو داده بودم دست اون ، خوشحالی و ناراحتیش برام از هر چیزی مهم تر شده بود
از راهیان که برگشتم دیدم مسیرمون از هم جداست!
دیدم این دوستی یک طرفه شده اما هی خودمو میزدم به اون راه ،دو طرفه بود ولی حالا یک طرفه شده ، 

و نبودن این دوستی بیشتر از بودنش آرومم میکنه.
با اینکه گاهی یاد خاطراتمون باهم می افتم و حتا با همه ی بدی ها که خواسته و ناخواسته بهم کرده بود، دلم براش تنگ میشه ولی
تصمیم گرفتم که دیگه دوستم نباشه.
دیدم نبودش حالمو بهتر میکنه
و باعث میشه متکی به خودم باشم و رشد کنم.

من و اون دختر دیگه باهم دوست نیستیم
اما بی دوست نیستم ،
دوستام زیادن و در راس شون شهدان که عجیب غریب دوستن ، عجیب غریب حرف دل رو حتا از چشمامون میخونن و دلگرمی میدن عجیب غریب خیلی هوامونو دارن.

حالا این دوستی با شهداء بعد از گذشت چند سال به جایی رسیده که اگه تو فصل راهیان ، اطرافیان ، تو شهر ببیننم میگن تو اینجایی چی شده که اینجایی !چه دلیلی مهم تر بوده برات جز شهداء ! میخوام بگم این دوستی چقدر عمیق و واقعی و زیباست.



شهداء دوستان خیلی واقعیم ، دلم برای زندگیم تنگ شده..
هر روز مبتلا تر از دیروز :)
مبتلای شما شهداء :)
مبتلای او که زندگیمه ، جانمه.. :)

و شما میدونید که قصه ، قصه ی عشق است..
و می دانید و می بینید که حتا به شما سلام نمیدهم که یه وقت دلم هوای آنجا نکند و به عشق حرفی بزنم..

شما بهتر از ما میدانید عشق داستان عجیبی است
و می دانید که دلیل مهمم عشق بوده و هست..
و شما خود مرا خیلی برای این عشق کمک کرده اید و می کنید..
:)

+ امیدوارم که فکر نکنید دلتنگتون نیستم شهداء.
دلتنگتونم اما روحم را دو دستی چسبیده ام تا نیاید راهیان ،  اگر بگویم روحم با کوچکترین چیزها همیشه می آید راهیان ، آنوقت باورتان میشه که روحم را دو دستی چسبیده ام تا نیاید راهیان ،
اما روحم را دو دستی چسبیده ام تا نیاید راهیان
تا خدای نکرده منتی بر سر عشق نگذارم..
تا خدای نکرده حرفی به نشانه ی شکایت به عشق نزنم..

دوستتون دارم شهداء...
دوستت دارم عشق..
:)

 

مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم : عاشقت باشم.....
ما را در سایت مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم : عاشقت باشم.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7yeksabadsib7 بازدید : 189 تاريخ : پنجشنبه 26 اسفند 1395 ساعت: 22:32