سی سالگی

ساخت وبلاگ

 
آنجا که با هر بادی نمی‌لرزی و احساساتت تثبیت شده‌اند، دوست داشتن‌هایت و دیدگاهت به زندگی عمیق است، آنجا که خواسته‌هایت دست یافتنی‌تر و اهدافت عاقلانه‌تر شده‌اند ، آنجا که رفتن‌ها را با آرامش می‌پذیری و ماندنی‌ها، انتخاب‌های زیبا و دائمی‌ات می‌شوند..

آنجا سی سالگی است.

~~~✦✦✦~~~

سی سالگی چیزی شبیه سه شنبه است..

شبیه ساعت‌های بعد از ظهر، برای بعضی کار‌ها دیر و برای بعضی کار‌ها زود

 ~~~✦✦✦~~~

وقتی سی ساله می‌شوید همه مدام از شما سؤال می‌کنند که آیا شغل دارید؟ خانه دارید؟ ازدواج کرده‌اید؟ انگار زندگی یک لیست خرید است. اما هیچ کس هرگز از شما سؤال نمی‌کند که خوشحال هستید یا نه..

~~~✦✦✦~~~

سی سالگی یعنی هنوز جوانی، اما با تجربه.

~~~✦✦✦~~~

زنان در حوالی سی سالگی شاید دیگر روی بخار شیشه قلب نکشند، اما دوستت دارمشان را می‌توان در روزمرگی زندگی، شاید در طعم مربای آلبالو یا یک پیراهن اتو کرده دید..

~~~✦✦✦~~~

پیش از این فکر می‌کردم با گذر از سی سالگی، زندگی‌ام وارد سراشیبی می‌شود و اکنون که از حوالی سی گذشته‌ام، فهمیده‌ام تازه اینجا همان جایی است که می‌توان ذهن را شکوفا و زندگی را متحول کرد.

~~~✦✦✦~~~

وقتی به سی سالگی می‌رسی می‌دانی اصرار بی مورد یا پافشاری روی حرف شاید پشیمانی به دنبال داشته باشد. می‌دانی زود از حرف دیگران آزرده نشوی، چون حرف‌ها دیدگاهند نه واقعیت و هر چیز را نباید پذیرفت، چون صرفا زاویه دید هستند نه حقیقت.

~~~✦✦✦~~~

وقتی سی ساله شده‌ای متوجه می‌شوی هیچ چیز هیچ عیبی ندارد، پس آنگونه زندگی کن که می‌خواهی.

~~~✦✦✦~~~

یکی از چیز‌های فوق العاده در مورد سی سالگی این است که یاد گرفته‌ای چگونه لباس بپوشی که هم راحت باشی و هم زیبا.

~~~✦✦✦~~~

سی سالگی فرصتی است برای شناخت دوباره خود، در سی سالگی می‌توانی دریابی چه چیزی واقعا برایت معنا دارد..

~~~✦✦✦~~~

هرچه می‌دانم بعد از سی سالگی یاد گرفته‌ام.

~~~✦✦✦~~~

در سن سی سالگی، فرد قدرت می‌گیرد.

~~~✦✦✦~~~

بین سنین سی تا سی و پنج سال بدن در بهترین حالت خود قرار دارد.

~~~✦✦✦~~~

سی سالگی زیباست، سی و یک سالگی هم و سی دو سالگی، سی و سه، سی و چهار و پنج همه زیبا هستند.
آدمی در این دوره احساس آزادی می‌کند و از آنجا که اضطراب انتظار تمام شده احساس روشنی کرده و حس می‌کنیم فکرمان کار می‌کند. 
اگر مذهبی هستیم، دیگر مذهبی هستیم.
اگر به خدا بی اعتقاد باشیم، دیگر بی اعتقادیم.
اگر شک داریم، بدون خجالت و با خیال راحت شک داریم.
از اینکه مورد تمسخر جوان‌ها قرار بگیریم نمی‌ترسیم، چون هنوز جوانیم و از سرزنش بزرگتر‌ها واهمه نداریم جون دیگر بزرگیم.
می‌دانیم دوست داشتن عیب نیست و اگر قرار است عاشق شویم، عاشق می‌شویم و اگر قرار است جدا شویم، جدایی را می‌پذیریم. دیگر قرار نیست به معلم و مدرسه یا هیچ کس دیگر حساب پس بدهیم.


مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم : عاشقت باشم.....
ما را در سایت مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم : عاشقت باشم.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7yeksabadsib7 بازدید : 142 تاريخ : جمعه 14 آذر 1399 ساعت: 0:36